آخرین نوشته قبل از مرگ «آندره شینه» شاعر و رمان نویس فرانسه:
«بگذار هر چه زود تر مرگ فرا رسد.زیرا که از زندگی خسته شده ام.آخر به چه چیز این زندگی دل خوش کنم،کدام صفا و یک رنگی،کدام پایداری مردانه،کدام شرافت و پاکدامنی،کدام قدس و تقوایی که دادجویان در پی آنند،کدام سایه خوشبختی،کدام اشک مودت،کدام خاطره های نیکی های گذشته.کدام اثر دوستی،این جهان را آن ارزش میدهد که ترکش ملالی بدنبال داشته باشد.همه جا ترس،فرمانروایی و خدایی میکند،همه جا پستی و دورویی حکم فرماست همه جا،همه بجز مردمی پست و دور نیستیم.خدا حافظ ای دنیا.خداحافظ...»
«یوری گاگارین»اولین فضانورد دنیا درباره مرگ میگوید:
« انسان هرچه بر سنش افزوده میشود، حافظهاش کوتاهتر و رشته خاطراتش درازتر میشود و همه این مسایل را در هنگام مرگ به یاد دارد که مانند یک فیلم کوتاه داستانی از دیدگان او میگذرد.»
«اندی »میگوید:
« اگر نتوانیم آزاد زندگی کنیم، بهتر است مرگ را با آغوش باز استقبال کنیم.»
آخرین جملهای که تولستوی زیر لب زمزمه کرد:
«من عاشق حقیقتم و مرگ را درک نمیکنم»